Monday, April 12, 2004


دست راستتو بلند كن

- گفت: «دست راستتو بلند كن»
دست راستمو بلند كردم
- گفت: «دست چپتو بلند كن»
دست چپمو بلند كردم
هر دو دستم بالا بود.
ـ گفت: «دست راستتو پايين بيانداز»
آنرا پايين انداختم
- گفت: «دست چپتو پايين بيانداز»
آنرا پايين انداختم
- گفت: «دست راستتو بلند كن»
اطاعت كردم
- دست راستتو پايين بيانداز
اطاعت كردم
- دست چپتو بلند كن
اطاعت كردم
- دست چپتو پايين بيانداز
پايين انداختم

در سكوت ايستاده
با دستاني آويخته
در انتظار دستور بعدي
لحظه اي بعد
بي صبر و قرار
گفتم: «بعد چي؟»
- گفت: « حالا نوبت توست. دستور بده.»
گفتم: « بگو كه دست راستمو بلند كنم.»


ترجمه اي از شعر شاعر آمريكايي Peter Cherches